English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (4965 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
swerve U عدول کردن طفره زدن
swerved U عدول کردن طفره زدن
swerves U عدول کردن طفره زدن
swerving U عدول کردن طفره زدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
backtrack U عدول کردن
about face U عدول کردن
about-face U عدول کردن
about-faces U عدول کردن
backtracked U عدول کردن
backtracks U عدول کردن
swerved U عدول کردن منحرف کردن کج کردن
swerve U عدول کردن منحرف کردن کج کردن
swerving U عدول کردن منحرف کردن کج کردن
swerves U عدول کردن منحرف کردن کج کردن
To quibble and equivocate. U پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
just witnesses U عدول
withdrawals U عدول
withdrawal U عدول
trustable witnesses U عدول
elude U طفره زدن دوری کردن از
put off U تاخیر کردن طفره رفتن
eludes U طفره زدن دوری کردن از
eluded U طفره زدن دوری کردن از
eluding U طفره زدن دوری کردن از
evection U عدول ماه
resillient U عدول کننده
resilient U عدول کننده
beat around the bush <idiom> U غیره مستقیم وبا طفره صحبت کردن
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
dodger U طفره رو
elusion U طفره
shirked U طفره رو
shirk U طفره رو
procrastinator U طفره رو
shirking U طفره رو
truants U طفره رو
jink U طفره
deflections U طفره
deflection U طفره
procrastination U طفره
goldbrick U طفره رو
dodgy U طفره رو
stick in the mud U طفره رو
truant U طفره رو
evasive U طفره زن
dodgers U طفره رو
evasions U طفره
balker U طفره رو
dallier U طفره زن
subterfuge U طفره
shirks U طفره رو
runaround U طفره
balky U طفره رو
avoidance U طفره
subterfuges U طفره
dalliance U طفره
tergiversator U طفره رو
ca'canny U طفره
evasion U طفره
elusive U طفره زن
stick-in-the-muds U طفره رو
put off U طفره
stick-in-the-mud U طفره رو
fudge U طفره رفتن
hedge U طفره زدن
bilk U طفره زدن
evasively U از روی طفره
baulk U طفره رفتن
fudged U طفره رفتن
fudges U طفره رفتن
baulk U ردکردن طفره
hedges U طفره زدن
hedged U طفره زدن
aviod U طفره زدن از
jink U طفره رفتن
ineludible U طفره نزدنی
evadingly U طفره زنان
escape mechanism U طفره وتعلل
evasion U طفره رفتن
elusory U طفره امیز
doff U طفره رفتن
doffed U طفره رفتن
doffing U طفره رفتن
doffs U طفره رفتن
evasible U طفره زدنی
stalling U طفره زدن
evadable U طفره پذیر
goby U طفره پیشگیری
stall U طفره زدن
dodging U طفره زدن
dodges U طفره زدن
dodged U طفره زدن
dodge U طفره زدن
fudging U طفره رفتن
evasions U طفره رفتن
dodgery U طفره روی
baulks U طفره رفتن از
prorogation U طفره زنی
prolongate U طفره رفتن
truancy U طفره زنی
avoiding U طفره رفتن از
shirk U طفره زدن
fetch U بهانه طفره
evade U طفره زدن از
fetched U بهانه طفره
wriggling U طفره زدن
baulking U طفره رفتن از
balking U طفره رفتن از
get round U طفره رفتن
shirks U طفره زدن
defaulter U قصورکننده طفره زن
balk U طفره رفتن از
balked U طفره رفتن از
balks U طفره رفتن از
avoids U طفره رفتن از
baulked U طفره رفتن از
defaulters U قصورکننده طفره زن
evaded U طفره زدن از
hem and haw <idiom> U طفره رفتن
fetches U بهانه طفره
funk U طفره زدن
avoid U طفره رفتن از
evades U طفره زدن از
evading U طفره زدن از
shirked U طفره زدن
wriggle U طفره زدن
shirker U ادم طفره رو
avoided U طفره رفتن از
wriggles U طفره زدن
shirking U طفره زدن
wriggled U طفره زدن
procrastinatory U طفره امیز
stalling U دور سرگرداندن طفره
stall U دور سرگرداندن طفره
subterfuges U طفره زنی اختفاء
elusively U از روی طفره یا خدعه
parrying U دورسازی طفره رفتن
subterfuge U طفره زنی اختفاء
parry U دورسازی طفره رفتن
to beg the question U طفره رفتن از پرسشی
parried U دورسازی طفره رفتن
evasiveness U تمایل به طفره یاگریز
parries U دورسازی طفره رفتن
to play the truant U از رفتن به اموزشگاه طفره زدن
evasiveness U حالت یاخوی طفره زنی
prolongs U طفره رفتن بطول انجامیدن
prolonging U طفره رفتن بطول انجامیدن
prolong U طفره رفتن بطول انجامیدن
dally U وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
dallying U وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
truant U شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
dallies U وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
dallied U وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
truants U شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
get round the law U با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن
get round the law U با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
check U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com